عکسای تولد با تاخیر
با عرض معذرت از دوستای گلم که این روزا وقت نمیکنم بهتون سر بزنم ولی خیلی به یادتون هستم و معذرت از دختر خوشگلم که دیر به دیر خاطراتشو ثبت میکنم قضیه از این قراره که بابایی دو شیفته شده قبلا ساعت 4 میاومد خونه و من تا اون ساعت همه کارهامو انجام میدادم و حتی شام هم آماده بود ودیگه از ساعت 5ونیم پرستش با بابایی بود و من کارای شخصی خودم رو انجام میدادم ، اما الان بابایی ساعت 8 میاد و خیلی هم خسته اس و من مجبورم نقش بابایی رو هم بازی کنم پرستش رو سرگرم کنم خرید خونه رو انجام بدم ایمان جون هم مسئول نان بربری خریدن شده البته ایمان هم که مدرسه اش تم...
نویسنده :
مامان 2 بهونه قشنگ برای زندگی
20:24